زمان جاري : جمعه 22 تیر 1403 - 7:38 بعد از ظهر
نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم
...در حال بارگيري لطفا صبر کنيد
صفحه اصلي / متفرقه / داستان امـــان از دست آقایون
مدیر فعال نویسنده فعال محل تبلیغ شما
ارسال پاسخ جديد
داستان امـــان از دست آقایون
تعداد بازدید: 281
mr_sayan آفلاين

ارسال‌ها : 22

عضويت:15 /3 /1391

محل زندگي: ...searching

سن: 19

شناسه ياهو:

تشکر شده : 4

داستان امـــان از دست آقایون

دو تا پیرمرد با هم قدم میزدن و ۲۰ قدم جلوتر همسرهاشون کنار هم به آرومی در حال قدم زدن بودن.

پیرمرد اول: «من و زنم دیروز به یه رستوران رفتیم که هم خیلی شیک و تر تمیز و با کلاس بود، هم کیفیت غذاش خیلی خوب بود و هم قیمت غذاش مناسب بود.»

پیرمرد دوم: «اِ… چه جالب. پس لازم شد ما هم یه شب بریم اونجا… اسم رستوران چی بود؟»

پیرمرد اول کلی فکر کرد و به خودش فشار آورد، اما چیزی یادش نیومد. بعد پرسید: «ببین، یه حشره ای هست، پرهای بزرگ و خوشگلی داره، خشکش می کنن تو خونه به عنوان تابلو نگه می دارن، اسمش چیه؟»

پیرمرد دوم: «پروانه؟»

پیرمرد اول: «آره آره!» بعد با فریاد رو به پیرزنها: «پروانه! پروانه! اون رستورانی که دیروز رفتیم اسمش چی بود؟!!!»

شنبه 20 خرداد 1391 - 16:36
ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.
محل تبلیغ شما محل تبلیغ شما

تمامی حقوق این قالب مربوط به همین انجمن میباشد|طراح قالب : ابزار فارسی -پشتیبانی : رزبلاگ

: